حرف دل مردم در مورد علی دایی

هواداران در مورد علی دایی چه می گویند...

 

علی دایی و عادل فردوسی پور

 

فهیمه:دايی قهرمان بوده و هست. من قبول دارم که انتقادات بی پايه و اساس زياد بود ولی بعضی هاشون واقعيت داشت.در بازی بامکزيک علی دايی هيچ تخصيری نداشت. علی دايی دوستت داريم

علی اصغر:البته اگر تک روی های کریمی را در نظر بگیریم . می فهمیم چرا عده ای خود خواه بازیکنان خود خواه را بیشتر می پسندند . حالا هی فردوسی پور بگه که چرا کریمی را از مبدان خارج کردند . البته برانکو حرفه اش را کنار گذاشت و به مردم باخت و هرچه خواستند کرد .

 

 

آراز ایلماز:با سلام و تشكر از دوست عزيزي كه اين متن را تهيه نموده خواستم بپرسم مكر براي دايي چند سانت انجام شد كه او وظيفه خود را انجام نداده باشد. دايي هميشه سرباز وطن بوده و ما بايد ياد بگيريم به بزرگان بزرگتر احترام بگذاريم.

 

نرگس:فقط سلطان علی دايی !

 

بهناز:علی دایی تا ابد عزیز ماست به کوری چشم دشمنان عزیزتر هم می ماند

 

محمد افضلی:هنوزم گل هايی ميزنه که مهاجم های ايرانی نميتونن بزنن

 

 

سپیده:من آقای علی دائی را بسيار دوست دارم و فکر می کنم يک ملت او را بسيار دوست دارد ژس بعضی با اين حرفها هيچ غلطی نمی توانند بکنند جز حرافی و وراجی علی جان تو در قلب مايی برای هميشه .

 

احمد:دايی هميشه برای ما دايی است.

 

آیناز:فقط سلطان علی دايی

 

مجتبی:علی دايی می تونست بهترين بازيکن تاريخ فوتبال اسيا نا بگيره ولی اين بچه بازی احتمالا باعث شه ناکاتا اين عنوان رو بگيره(قراره در صدمين يا چندمين سال تاسيس afc بهترين بازيکن تاريخ اسيا رو انتخاب کنن

 

امین:دايی بی شک برترين فوتباليست تاريخ ايران است ... چنين رفتارهايی با يک «اسطوره» شايسته نيست

 

سینا علیزاده:نمونه دايی تو آسيانيست و نخواهد آمد. گلزنتر از دايی تو دنيا نيست و نخواهد آمد. هميشه توکلش به خدا و خانم فاطمه زهرا(س)کهاين روزا به نامشه بوده و خدا هم همراهشه. شخصيت و تعصب ملی فقط تو علی دايي متبلوره. مولاعلی يارش باشه

شمس الدین معصومی:من هميشه طرفدار او خواهم ماند الان اگر ايران در فوتبال حرفی برای گفتن داره به خاطر دايی و امثال دايی است ما ايرانی های مرده پرست تا وقتی اسطوره هامون زنده هستند هميشه دنبال راهی هستيم تا اون ها را تخريب کنيم بسه ديگه تا کی؟

یاسین:با اعتراض شما صددرصد موافقم علی دايی اسطوره باقی خواهد ماند

هدیه:سلطان دایی را عشق است.

 

 

سمانه:اونايی که از سلطان انتقاد نا به جا ميکنن يه مشت آدمی هستن که اصلا فوتبال سرشون نميشه.سلطان هر کجا که باشی با تمام توان ازت حمايت ميکنيم.فقط سلطان علی دايی.

 

 

شروینگز:اگه يادتون باشه تو بازی ايران و بحرين تو کشور ژاپن بر اثر خطای عمدی دروازه بان بحرين ايشان به سختی مصدوم شده وحتی جهت عمل جراحی تو ژاپن بستری شدند ولی حالا بازيکنهايی هستند که به خاطر ترس از مصدوميت کم کاری ميکنند تا از تيم باشگاهی اخراج نشند

آیدین:کسانی که از علی دايی افتخار فوتبال ایران انتقاد میکنند کسانی هستند که از فوتبال چیزی نمیفهمند.

 

 

پویا:علی دايی هميشه اسطوره می ماند

 

آرش:متاسفم که قهرماناتونو اينجوری فراموش ميکنيد

 

ملیحه:اصولاً ما ایرانی ها خیلی تحت تاثیر تبلیغات بی اساس که درپی عقدهگشایی یا منفعت طلبی عده ای مفت خوار ( بخوانید روزی نامه نویس های بی وجدان ) قرار میگیریم .پیشنهاد میکنم آقای علی دایی با افشاگری خودش بالاخره ماهیت این گونه از افراد را برای ملت برملا کند

 

امیرحسین:آقای علی دايی يکی از بزرگان دوست داشتنی در زمينه فوتبال ما هستند من به شخصه برای ايشان احترام خاصی قائل هستم

 

محمدباقر:علی دايی در جهان فوتبال شناخته شده است بهتر است در اين ارتباط به گزارشهای فيفا توجه شود . او افتخار ايران و آسيا می باشد .

 

میثم:موافقم

 

 

آیلار:هيچ شکی در شايستگی های سلطان علی دايی نيست. اين اعتراضات هم عقده شخصی است و در بعضی موارد نادانی و دهن بین بودن بعضی افراد می باشد. ما علی دايی را دوست داريم. ياشاسين آذربايجان اوغول لاری

 

اکرم:خوبه

 

سحر:سلام اين ايرانيها هم که زمانی که علی دايی اقای گل بودو نميگن. حالا که بازيش خوب نبوده رو ميگن. واقعا که توی اين زمونه هر کی هر کاری بکنه که به ضرر مردم باشه همه عليهش اعتراض ميکنن.

 

الهه:سلام به همه هواداران سلطان علی دايی

 

 

محمدعلی:علی دايی نامی بر بلندای ايران زمين دايی حماسه ساز طول تاريخ ايران ادامه دهنده ی راه پهلوانان اسطوره ای شاهنامه رستم-سياوش.دلير شجاع -نهايت غيرت و تعصب برخلاف انهايی که حرف مفت ميزنند و زبان درازی ميکنند و به موقع عمل هيچ چيزی نيستند انسانهايی پوچ

 

نوشین:ما ايرانيان مردمی هستيم نيک اسطوره پرور و تلخ قهرمان کش. علی دايی يک بازيکن حرفه ای است و بهتر از هر کس ميداند : اين نيز بگذرد.

علیرضا:دايی اسطوره ی بی بديل فوتبال ماست ... توهين به او توهين به ورزش ممکبت است ... www.AliDaei.Blogfa.com

ناشناس:علي دائي واقعا استوره فوتبال ايران است و من با تمام وجود به او خسته نباشيد ميگويم و بشدت از انسانهايي که نميفهمند چه ميگويند عصباني هستم ....

فرزانه:بهترين جواب به انتقادات چه با غرض و چه بی غرض آقای گل شدن سلطان علی دايی. توی مستطيل سبز جوابشون می ده.

 

 

یه ایرانی:به نظر من آقای دايی جديدا مغرور هستند و اين علت اصلی افت وی شده است.

 

 

سمیه:علی دايی نبايد ميگذاشت که اين گونه زير توحين عام و خاص قرار بگيرد

 

زهرا:در این که علی دایی مظلوم واقع شده شکی نیست ولی اینکه ایرانیها"همیشه"تیشه به ریشه خود میزنند را موافق نیستم .

 

ابوذر:علی دايی عزيز شما بهترينی . در ضمن علی دايی با آقای گلی در اين فصل جواب همه را خواهد داد . علی دائی عزيز شما خداحافظی از دنيای فوتبال را با پيراهن پرسپوليس به اتمام برسانيد . به شخص هم کاری نداشته باشيد . هر کسی بود مهم نيست . شما به عشق هوادار بيا.

هادی:از تلاشت ممنونم پروژه تخريب افرادی که در جامعه به عنوان افراد مرجع ومورد علاقه مردم شناخته ميشوند پروسه ای است که از سوی قدرت برای جلوگيری از تاثير اين افراد بر تفکر و ارای مردم صورت ميگيرد. باشد که روزی مردم به ارزش دايی در فوتبال پی ببرند

مهدی:بايد شان واعتبارعلی دائی حفظ شود

جواد:سلطان علی دايی هميشه سلطان باقی می ماند.

امیر:علی دائی سلطان فوتبال ايران آسيا وحتی سلطان گل جهان

 

ناشناس:من هميشه از علی دايی حمايت ميکنم برای دانلود گل های علی دايی به سايت زير مراجعه کنيد http://tork.mycloob.com/

 

 

۱ نفر:سلطان دوشت داریم

احمد:علی دايی تو قلب ما جا داره.

 

علی:علی دايی تا ابد در دل فوتبال دوستان است

محسن:سلطان علی دايی رو عشقه

مهشید:من فقط میخواهم بگویم اون افراد عقده ای که ضد علی دایی هستند الان که آقای دایی ازفوتبال کناررفته چه توضیحی برای نتایج اسف بار تیم ملی دارند.اصلا به قول شاعر:کی شود دریا به وز سگ نجس. والسلام

هدی:علی دايی هميشه عزيز و دوست داشتنی برای فوتبال ما باقی می ماند.

 

شاندیز:علی دایی همیشه قهرمان

محدثه:علی دايی هميشه قهرمان می ماند ...

کسانی که به او انتقاد میکنند عقده رسیدن به چنین مقامی رادرخواب نمی دیدند.به خاطر همین حسادت میورزند.

 

محمد:من خوشحالم که چنين گروه تشکيل شوده چون حداقل ميشه فهميد که کسانی هستن که قدر بدانن واقعا خيلی خنده دار کسی که خودش فوتبال بلد نيست از سلطانه ايران (چشم فوتبال ايران) که جهانيان ميشناسنش انتقاد کنه واقعا که!~!!!!!!

هاشم:علی دایی بازیکن بزرگ تاریخ فوتبال ایران و جهان است.ما ایرانیان به این بازیکن افتخار میکنیم وبه بیگانگان اجازه ی اهانت به او را نمی دهیم

 

سادات:۱۰۰٪ موافقم لطفا بيش از اين از آقای علی دايی حمايت کنيد با تشکر

میلاد:او همواره سلطان است و خواهد بود!

مرتضی:بزرگان کشور را بايد احترام گذاشت چون آنها سرمايه و افتخار کشور هستند و برای خودشان نيستند.

 

ساناز:سلطان علی دايی هميشه در قلب من باقی خواهد ماند

 

صدیقه:دمت گرم بامعرفت باهات موافقم

یلدا:خدا جای حق نشسته.علی دايی بزرگترين مربی تاريخ ايران خواهد شد.

افسانه:علي دايي تنها كسي بود كه عادل فردوسي پور را محل نگذاشت! عادل خان مدتي بود كه تبديل به تريبون فوتبال ايران شده و به همين دليل همه از مربي گرفته تا داور و بازيكن براي اينكه در برنامه مسخره 90 از گزند زبان تلخ اين پسره بي ادب در امان بمانند مجبورند ...

سمیرا:سلطان علی دايی با ۲ گلی که به پرسپوليس زد هم خودش رو ثابت کرد و هم جواب او چند تا تماشاگر بی فرهنگ پرسپوليس رو داد زنده باد سلطان علی دايييييييييييييييييييييييييی

سولماز:رو قلب من نوشته دايی سلطان عشقه

50 هزار تماشاگر خواهان بازگشت علی دایی

اعتراض جديد تماشاگران به بحران گلزنى
۵۰ هزار نفر يكصدا:على دايى... على دايى

 
باز هم گلى به گوشه جمال على دايى كه اگر در روزهاى آخر فوتبالش مانند سابق نبود و رنگ موهاى شقيقه اش سپيد شده بود، باز هم به سوريه و اردن و همه تيم هاى آسيايى گل مى زد تا داغ ۳ امتياز به دلمان نماند.
وقتى عصر ديروز در ورزشگاه آزادى ۵۰ هزار تماشاگر مشتاق كه براى تماشاى پيروزى تيمشان فرياد كشيدند و نتيجه اى نگرفتند، ناخودآگاه در پى يك فرشته نجات مى گشتند آنها كاملاً غريزى و خودجوش ياد يك نفر افتادند كه چقدر جايش آن جلو خالى بود تا با شماره ۱۰ بازوبند كاپيتانى برايمان گل مى زد. تماشاگرانى كه از دقيقه ۸۰ با فرياد «على دايى ... على دايى» اعتراض خود را علنى كردند، همان جماعتى بودند كه پس از جام جهانى دايى را عامل شكست مى دانستند اما با گذر زمان چه زود از آقاى گل جهان اعاده حيثيت كردند.

پس از دايى، مردان زيادى پيراهن شماره ۱۰ تيم ملى را پوشيدند و در تورنمنت هاى بزرگ و كوچك در پيشانى خط حمله تيم ملى قرار گرفتند اما اين پيراهن بر تن همه آنها گشاد بود و تمام مهاجمان فوتبال ايران نه يك سر و گردن كه يك نيم تنه از على دايى كوتاه قامت تر بودند و نتوانستند خلأ كاپيتان را پر كنند. در شرايطى كه فوتبال ايران با بحران مهاجم گلزن روبرو است و در خط حمله نمى توانيم به هيچ مهاجمى اعتماد كنيم، مستاصل و نااميد مانده ايم كه چه كنيم. آيا با اين قحط الرجال در فوتبال، مى توانيم از پس حريفان با انگيزه و پيشرفت كرده آسيايى- كه استراليا هم به آنها اضافه شده- به سلامت عبور كنيم و روياى حضور در جام جهانى ۲۰۱۰ را تحقق ببخشيم.
فرياد ۵۰ هزار تماشاگر حاضر در ورزشگاه آزادى اشاره به واقعيتى تلخ و دردناك داشت و ما را به تعمق واداشت كه در فوتبال ايران چه مى گذرد؟ليگ ايران از چه كيفيتى برخوردار است كه در آن محسن خليلى آقاى گل مى شود اما در ۴-۳ مسابقه اخير تيم ملى حتى يك بار مدافعان حريف را به صرافت نمى اندازد يا در ليگ امارات چه خبر است كه على سامره، مهرزاد معدنچى و مهدى رجب زاده مدعيان آقاى گلى هستند اما آنها هم در چند بازى اخير تيم ملى مثل خليلى ظاهر شده اند و دروازه بان هاى حريف را وادار به واكنش هاى خارق العاده نكرده اند. در واقع، ديروز دروازه بان سوريه ستاره ميدان نبود بلكه مهاجمان تيم ملى ايران او را برجسته ساختند و با ضربات ضعيف و نااميدكننده خود، از «بل هاس» يك ستاره ساختند.
اگه یادتون باشه تو بازیهای آسیایی اشخاصی چون عنایتی و هاشمیان و خطیبی و کاظمیان که ادعا می کردند فرصت بهشون نمی رسه حتی یک گل هم نزدند با وجود اینکه مهاجم بودند و الان هم می بینیم که در 480 دقیقه اخیر یعنی 5 بازی و 30 دقیقه تیم ملی ما گل نزده...این خیلی مایه شرمساریه...وقتی علی دایی بود یا خودش گل می زد و یا اینکه با فضاسازی ناشی از گرفتن علی دایی توسط بازیکنان حریف مهاجمان ما گل می زدند ولی اکنون تیمی مثل سوریه وقتی دایی رو در پیشانی تیم ملی نمی بینه با جسارت تا دروازه تیم ملی جلو میاد و خدا کمکمون میکنه که گل نمی خوریم...
 محصول اين تيم ملى و اين فوتبال، چيزى نيست جز شكست و انعكاس آن را مى توانيم در ليگ هاى اروپايى تماشا كنيم كه امروز نه يك مهاجم و نه يك هافبك گلزن داريم؛ پس باز هم مى گوييم گلى به گوشه جمال على دايى كه هيچگاه نمى گذاشت مقابل تيم هاى هم رديف سوريه داغ ۳ امتياز به دلمان بماند.
پس دوباره همون شعار همیشگی رو باید بر زبون بیاریم که:دایی دوست داریم....


پی نوشت:

این بار بر خلاف سایر دفعات حرف دل یک هوادار رو ننوشتم بلکه حرف دل ۵۰ هزار تماشاگری رو نوشتم که تو سرمای ورزشگاه آزادی متوسل به کاپیتان و گلزن سابق تیم ملی شدند.


حرف دل طرفداران علی دایی

در این قسمت حرف دل طرفداران

 علی دایی نوشته میشه با ذکر نام و هر

کسی هم که دوست نداره اسمش نوشته بشه

بگه تا به عنوان طرفدار حرفاش رو بنویسم.

 

برای خواندن حرف دل دوستداران علی دایی بر روی ادامه مطلب یا تیتر موضوع کلیک کنید

 

ادامه نوشته

بدرود قهرمان،بدرود

 
   دقیقا نمی شود گفت که چه زمان به او "ایمان" آوردم اما همه چیز از یکی از همان بی شمار روزهایی آغاز شد که "علی دایی" افتخار می آفرید.کدام روز و کدام بازی بود اساسا اهمیت ندارد،این مهم است که علی دایی را باور کردم و او هیچ گاه مرا ناامید نساخت،هر بار که گمان می بردی به مرز شکست رسیده،ناباورانه بر می خاست و چندی دیگر همای سعادت و شنل پیروزی بر شانه ی کسی می نشست که همین چند وقت پیش ترش گمان می کردی،تمام شده،به پایان رسیده است.

او اما هرگز "تمام نشد"،این آروز را بر دل بدخواهانش گذاشت و سرانجام هم پیروز از میدان رفت.روزهایی بود که بسیاری از پایان دورانش گفتند و نوشتند و آرزو کردند؛«او نباشد» اما علی دایی همیشه سر بزنگاه خرخره ی منتقدانش را می جوید،همه ی شکست ها را به پیروزی بدل می ساخت و بعد آن بالا می نشست به دیگران مرموزانه می خندید،آن هم طوری که دیگران خنده اش را نبینند و در خماری دیدن روی خندانش بمانند،عجب زیرکی بود این دایی.


انگار یک "کیمیاگر" بود،معجونی داشت که «خاک را به طلا تبدیل می کرد» و این معجون نه تنها در فوتبال که در تحصیل و مدیریت و اقتصاد هم همواره همراهش مددیارش شد.دیگران مداوم از «اقبال بلندش» داد سخن می دادند و منتقدانش مزخرفاتی چون «شانس» را سر هم می کردند اما "معجزه" در همان معجونی خلاصه می شد که دایی همیشه همراهش داشت،انگار هم فرمول ساختن و دوباره ساختنش را خوب خوب از بر  بود که هیچ گاه این معجون معجزه ساز تمام نمی شد.اصلن او خود "سازنده ی شهد موفقیت" بود که فرمولش را هم هیچ گاه دور نیانداخت؛انگیزه به اضافه اراده و بیش از همه پشتکار و پشتکار و پشتکار.


امروز از علی دایی کدام تصویر را به یاد داریم،بهتر است بپرسم؛کدام تصویر را به یاد نداریم؟روزی در خاطرتان نقش بسته که علی دایی خمیده باشد،زیر بار این همه اتهام و ناسزا و انتقاد خرد شده باشد یا همیشه یک تصویر از دایی در خاطر ما نقش بسته؛آن چهره ای که "همیشه سرخ" بود و "مصمم".

در این فیزیک صورت اصلا چیزی نهفته بود که اگر آن را درمی یافتی،دایی می شد باورت.

چهره ای که در آن آمیخته ای از غرور و تعصب و خشم و حس جنگیدن می دیدی.انگار با زمین و زمان دعوا داشت و شگفتا که در این نبرد همیشه پیروز است.

علی دایی در سرزمینی که قهرمانانش دو روزه فراموش می شوند،در "سرزمین بی اسطوره"ی ما پانزده سال جنگید و دوام آورد و آن بالا ماند،اما دایی به آن جا هم اکتفا نکرد و آن قدر بالا رفت که دیگر در دسترس نباشد.

در "عصر علی دایی" بسیاری آمدند که از او بهتر بودند و بسیاری بودند که بااستعدادتر باشند اما هیچ کدام نتوانستند که در عصر دایی چیزی را دگرگون سازند،جرقه هایی بودند که زود فراموش شدند و همیشه این دایی بود که همه چیز را دگرگون کرد.

نتیجه این شد که از کودکی ما دایی برای نوجوانی ماند،در نوجوانی برای ما مداوم افتخار آفرید و در جوانی نسل ما هم هنوز علی دایی است که شنیده می شود،خوانده می شود و فاتح می شود.او بی تردید در تبلور اپیدمی فوتبال ایرانی یکی از اصلی ترین ها بود هم چنان که در تالار افتخارات ربع قرن اخیر فوتبال ایران،نقش دایی جایی در آن بالاها،ثابت ثابت است.

به یاد آر؛چهار گل او به کره ی جنوبی که ایران را به آسیا بازشناساند،پاس گل او به خداداد که طلسم جهانی شدن ما را شکست و پاس گل او به مهدی در بازی با ایالت های متحد که غرور ما را زنده کرد.به یاد آر؛علی دایی را که همیشه برای تیم ملی ایران جنگید و همیشه هم به تنهایی جنگید،تیم های بزرگ را رها می کرد تا برای تیم کشورش بازی کند و از جان مایه می گذاشت تا لبخند یک ملت را ببیند.

دایی نه آن تصویر درهم و برهمی است که کوشیدند از او بسازند،تصویر حقیقی او را می شود در تاریخ یافت.

در دوازده سال پیش تر،روزی که دروازه بان بحرینی شکمش را پاره کرد و دایی در میدان ماند تا جنگ را ادامه دهد.

 

"درد"،دندان هایش را به هم می سایید و چهره اش رنگ به رنگ می شد اما خب آن روز درد هم به او باخت.....

با تشکر از پرویز عزیز

 

برای تو........

بنام خدايی که ذره ای خوبی و بدی را فراموش نخواهد کرد

برای تو می نويسم , برای شماره ده تيم ملی , برای ابر مردی که طعم انصاف را در کشورش کم چشيده . برای مردی که لحظات را جز تلاش و تکاپو معنی نکرده , برای مردی که ايستادگی را از سبلان آموخته . برای تو می نويسم از ديار سبلان , دياری که برای تو تپيده و ساقهايت را در ميادين به نظره نشسته.آنهايی که انصاف را سر بريده اند چه زود فراموش کرده اند دلاوری بي مانندت را . ساليانی است لشکر کشی مطبوعات به دژ استوارت , انصاف را عزادار ساخته .

 برای تو می نويسم برای شماره ده تيم ملی , تنگ نظران دستهای ياريگر خدا را بر شانه هايت نمی بينند و دستهای تو را که بعد از هر گل به آستانش بلند می شود , برای تو می نويسم برای کسی که چندی است علت بسياری از معلولهای جامعةما شده , فقر و فلاکت , سرما و گرما , چند صباحی است از بازی تو در تيم ملی نشأت گرفته .

بزرگمرد , فوتبال ايران از نام تو روييدن يافته و شکوفه های آن باغبانی بهتر از تو را نيافته ولی باز دستهايی به هم فشرده شده تا اين باغ را بی باغبان کند و اين کشتی را بی نا خدا تو نا خدای سالهای دراز اين کشتی بوده ای , چه طوفان هايی را به سلامت پشت سر گذاشته ای , چه روزهای تلخي را با تنی مجروح و برای حمايت از اين کشتی سپری کردی .

با تو روزهای خوبی داشته ايم روزهايی که ياد آوری هر کدام ما را به اوج آرزوهايمان می برد . روزهايی که با خوشحالی ات خنديديم و با اندوهت گريستيم . روزهايی که چون چله ای از کمان رها می شدی و شادی و شعف را به خانه های هزاران هموطن می آوردی , بازی با کره يادمان نرفته که بعد از ساليان سال غرور شکسته امان را در برابر آنان دوباره بند زدی . حال متهم به گل نشستن اين کشتی تو هستی . داستان عجيبی است .

1- شخصي در رأس قله ورزشش آرميده که با واژه ورزش فرسنگها فاصله دارد . و آنطور که مولوی فرموده (( ماهی از سر گنده گردد نی زدم )) .( ولی سکوتی سنگين بر همه جا سايه افکنده و کسی را يارای انتقاد نيست ) .

2- استعدادهای شهرهای ناتنی پژمرده اند ( ولی سرها در گريبان است و انتقادی به مشام نمی آيد).
3- فوتبال ايران استاديوم استانداردی را که لازمة برگزاری يک مسابقه است به خود نديده , تا بازيکنان شائبة حضور در يک ورزشگاه مجلل را نداشته باشند . و کيفيت مسابقات به نحوی باشد که قابليت پخش از برنامة جنگ فوتبال آسيا را نداشته باشد .( سکوتي حکمفرماست , سوالت را کسی پاسخ نخواهد گفت ) .

4- به تيمهای قدری می بازيم . تيمهايی که برنامة درازی در فوتبالشان داشته اند , ليگهای حرفه ای , استاديوم های استاندارد , بازی های تدارکاتی درجه يک و سرمايه گذاری در يک کلام . مثل کشتی ما که اگر آن مي باخت جای شِِکوه بود . با اين اوصاف رسانه های گروهی در پی کدامين نقطه مبهمند . می خواهند علت فروش بنز در بازارهای جهانی را با عدم فروش پيکان بسنجند . درِيغ از قطره ای انصاف.

5- تِيمی که از اقوام مختلف به هم تنيده شده , شعاری جز ستارگان پارسی نمی يابد ( انتقادی نيست ).

6- لشکر سياسيون از رئيس جمهور تا مجلس بسيج شده براي برد و شادی عموم , چرخهای اقتصاد ساليان درازی است که در گل نشسته است , رکودی سرد بر صنعت سايه افکنده , بدِيهيِات زندگی غايت آمال اکثرِت است , گرانِ , تورم , بيکاری , اختلاس و ... توانی بر مردمان رنجور نگذاشته . و باز مجلس و رئيس جمهور در پی علت شکستند , فوتبال اين طاعون کشورهای عقب مانده , به وسيلة رسانه های جمعی در حال گسترش است , الگويی جز فوتباليست نمانده , رسانه ای سراغ از پروفسورهای ايرانی را نمی گيرد که در کتابخانه های محقرشان در حال اتمامند. لشکر سياسيون در کارند , دولت خدمتگذار بايد چرخ های فوتبال را بچرخاند و دريغ از قطره ای مسئولت . ( انتقادی هنوز زائيده نشده است ) .

حوصله مطلب از سر می رود . سخنم ريشه يابی مشکلات فوتبال ايِران نبود سخنم با تو بود دايی . تو متهم تمام اين مشکلاتی و علت تمام معلول ها . انتقاد با تو زائيده می شود و آزادی بيان با تو معنی پيدا می کند . جوامع ديگر , براي يافتن الگوهای مناسب به اسطوره سازی پناه می آورند و من در حيرتم که ما واقعيت خود را می بريم , مطبوعات و تلويزيون چه بی رحمانه تبر بر پيکره ات می کوبند , گويی آنها دستهای ياريگر خدا را بر شانه هايت نمی بينند و دعای بچه های يتيمی را که تو می پرورانی. برای تو می نويسم کاپیتان همیشه بیاد ماندنی..........

نكته اي در آسيب شناسي فرهنگ ورزشي

براي علي دايي


   نمي دانم چقدر دقّت كرده ايد كه خيلي وقت ها خودمان هم نمي دانيم چرا از كسي بدمان يا خوشمان مي آيد. بسياري از ما دلايل خوش آمدن يا بدآمدنمان را از فلان تيم نمي دانيم. از مخاطبان اينali daei نوشته كه بسياري از آن ها طرفدار آبي يا قرمز مي باشند مي پرسم، دليل خوبي براي تمايل خود سراغ دارند يا به طور تصادفي و در جوّي خاص و ميان جماعتي خاص از تيمي خوشششان آمده و الان با حرارتي زائد الوصف و مبالغه آميز سنگ فلان تيم و بهمان بازيكن را به سينه مي زنند" و نمي دانند چرا ؟" اگر بتوانيد ريشه هاي تمايلات وگرايشاتتان به تيمي يا كسي را تا آخر رديابي كنيد،آخرش ممكن است متوجّه شويد دليل آبي يا قرمز بودن شما فقط اين بوده است كه اوّلين دوست نزديكتان طرفدار همان تيم بوده و شما تحت تاثير دوستي او قرار گرفته ايد و نه چيز ديگر.
اين كه مسابقات جذّابي مثل فوتبال  ،كانال و محملي را براي مصرف" مازاد انرژي" هاي دوران نوجواني وجواني – فراهم مي سازند هم البته كه جاي خود دارد ولي غالبا براي اين سوال كه چرا اين انرژي معطوف آبي يا قرمز مي شود، دلايل خوبي نداريم و صرفا علل و عوامل اتفاقي و پيش پا افتاده اي باعث جهت گيري خاصّ ما در طرفداري از يك تيم مي شود.
   مصرف مازاد انرژي نه تنها يك عيب نيست بلكه راهكار ومكانيسم مناسبي براي حل و جذبِ تنش هاي رواني و اجتماعي است و در ثبات مدنيّت و كاهش التهابات رواني واجتماعي هم نقش مثبت دارد.
   "كََل كَل" كردن هاي رنگي  هم مادامي كه نوع سرگرمي و وقت گذراني بي ضرر باشد حكايت از سلامت و شادابي و سرزندگي جامعه دارد ولي اگر به خصومت و نفرت و فحّاشي بيانجامد خود به يك معضل و مشكل فرهنگي و رواني و اجتماعي تبديل مي شود كه خود تنش زا و التهاب آفرين است.خودم وقتي مي بينم پس از مسابقه آبي و قرمز دخترها وپسر هايمان به هم زنگ مي زنند و سر به سر هم مي گذازند و بازار تبريك و تسليت گرم مي شود، يك جورهايي جوان تر مي شوم و سرشوق مي آيم ولي اگر كدورتي يا خداي نكرده نفرتي بين بچّه هايم از قِبَل آبي و قرمز پيش آيد، دلگير مي شوم. اين مقدّمات را براي اداي دين خودم به عنوان يك ايراني به فوتباليستي به نام علي دايي آوردم.
 

برای مطالعه کامل متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید...

ادامه نوشته